نام : بيل کاوليتز( Bill Kaulitz - Trümper )
نام مستعار:مادربزرگش اونو ميکي صدا ميکنه(mecki)
مادر:سيمون کاوليتز(Simone Kaulitz)
پدر:جورج کاوليتز
برادر:يک برادر دوقلو به نام تام که 10دقيقه ازش بزرگتره
ناپدري:گردن ترامپر(Gorden Trümper)
تاريخ تولد : اول سپتامر 1989(10 شهريور)
مکان تولد : ليپزيگ ( Leipzig )
محل اقامت : لوييتشه (نزديک مديبورگ ، (شرق ) آلمان) ( Loitsche)
قد : 1 متر و88 سانتي متر
وزن : 53 کيلوگرم
رنگ مو : در واقع قهوه اي روشن بود ، و اکنون موهايش را مشکي رنگ کرده است
رنگ چشم : قهوه اي تيره
برج : سنبله
سطح تحصيل : کلاس 11 (دبيرستان)
موضوع مورد علاقه : هنر
موضوعات مورد تنفر : رياضيات ، شيمي و زبان فرانسه
سرگرمي ها : مهماني ها و خواندن
حيوانات خانگي:سگ به نام اسکاتي و و يک گربه به نام کشمير
افراد با اهميت براي او : نِـــنا [ Nena ] ( خواننده ي زن آلماني ، کسي که سال 2005بعد از حدود پانزده سال وقفه به کارش بازگشت )، گروه دوقلوهاي اولسن [ Olsen Twins ]
هنرمندان موسيقي مورد علاقه : گرين دي (Green Day ) ، دِ راسموس ( The Rasmus ) ، ننا (Nena ) ، معمولاً آلبوم ها گِـون استفاني ( Gwen Stefani ) را خريداري ميکند .
ترانه ي مورد علاقه : Boulevard Of Broken Dreams
آهنگ هاي مورد علاقه از آلبوم *جيغ * :
Gegen meinen willen , schrei, durch den monsun
هنرپيشه ي مورد علاقه : برد پيت و آنجلينا جولي
فيلم مورد علاقه : friends , Barfuss
سايز کفش : 42 اروپايي
رنگ مورد علاقه:مشکي و قرمز
غذاي مورد علاقه:پيتزا
نوشيدني مورد علاقه:Redbull and Coca Cola
شعار:Every day is different
که قبلا بود:live every second !
خلاصه ي زندگي بيل:
در ساله 1989 و 10 دقيقه بعد از تام بدنيا اومده تا 7 سالگي خيلي شبيه تام بوده که مامانشون مجبور ميشه اسمشونو روي لباساشون بنويسه بيل در 6 سالگي مورد حمله پدرش قرار مي گيره در 7 سالگي مامان و باباش از هم جدا مي شن (دليلو نمل دونم ولي چه مامانه خوشحلي داشته وقتي مي دونسته پسرش از دست باباش در امان نيست) بعد مامانش با يه نفر ازدواج مي کنه که که در کار موزيک و اينجور حرفا بوده که خيلي تاکيد داشته بيل و تام موسيقي رو ياد بگيرند و تام از 7 سالگي شروع به يادگيري گيتر کرد ولي بيل همونجور که خودش گفته از روي تنبلي هيچ الت موسقي رو ياد نگرفت و سعي کرد فقط بخونه .توي مدرسه زياد شيطنت مي کرده و اولين بار که مي خواسته دختري رو بوس کنه 10 سالش بوده و مي فهمه دختره دوست تامه (حالا ديگه نمي دونم اخر بوس کرد يا نه) از لباس رسمي بدش مياد حتي گفته اگه يه روزي ازدواج کرد دوست داره لباس راحتي بپوشه و جاي حلقه روي دستش تاتو کنه .بيل از طبيعت زياد خوشش نمياد نه فقط به خاطر اينکه به حشرات حساسيت داره دوست داره فقط طبيعتو از پشت شيشه هاي ماشين ببينه .دوست دختر نداره مي گه وقتشو ندارم از پينک و ننا و گرين دي خوشش مياد. اولين البومشون اسمه گروه دويليش بوده که بعدا به توکيو هتل تغيير يافت. بيشتره مواقع سر به سر درامر گروه ميزاره.از نارنجي خوشش مياد ولي براي انخاب رنگ لباس هميشه سياه و قرمز رو انتخاب مي کنه. از حشرات به خصوص عنکبوت مي ترسه و از رياضي و زبان فرانسه بدش مياد(ولي بلده فرانسوي حرف بزنه)
يه کم زيادي از خودش خوشش مياد و زيادي به موهاش ور مي ره و انارو از بلوند تيره به مشکي تغيير داده که از 2007 به بعد مش هم زد با اهنگه durch den monsun & schrei معروف شد و تازگي ها هم با دادن البوم دو زبانه زيمر 483 (البته هر زباني جدا) موفقييت تازه اي کسب کرد که ديگه ادامشو بعدا که برگتر شدن ميبينيم.
واقعيتهاي در مورد بيل:
در کلاس هفتم مدرسه کلاسهاي بيل و تام رو از هم جدا کردن چون اونا از حيله ها و شيطنت هاي زيادي تو کلاس استفاده ميکردن که معلم نمي تونس اونارو تحمل کنه.
بيل از هفت سالگي شروع به نوشتن شعر کرد.
در سال 2001 اولين اهنگشو منتشر کرد
تام ده دقيقه زودتر از بيل به دنيا اومد.
در مهدکودک اسمهاي بيل و تام رو تي شرتاشون نوشته بود تا بقيه بتونن اونارو از هم تشخيص بدن,چون خيلي شبيه به هم بودن.
اگه بيل و تام يه روز عاشق يه دختر مشابه بشن انتخاب رو به دختر واگذار ميکنن.
بيل دوس دختر نداره برعکس تام که کلي دوس دختر داره,بيل دنبال دختري ميگرده که زيادم خوشگل نباشه,شوخ و بي اختيار و راحت باشه,چشماشم قدرت و جذبه عميقي داشته باشه و همين طور اينکه ناخناشو نجوئه.
بيل هيچ دختري از طرفداراشو بعد از کنسرت براي * * * به اتاق هتلش نميبره.
بيل ميگه وقتي کسي رو ببوسه piercing رو زبونش مزاحمتي ايجاد نميکنه.
خيلي حساسه و زود نگران ميشه.
بيل و تام خيلي دوس دارن که دوقلوهاي السن رو ببينن.
بزرگترين آرزوي بيل اينه که براي يه بارم که شده در توکيو کنسرت اجرا کنه.
خريد در نيويورک رو خيلي دوس داره.
اون هر روز دو ساعت رو صرف آرايش موهاش ميکنه. البته فکر نکنم ديگه الان اينطوري باشه!
بيل واقعا هنرمنده,اون نقاشي ميکنه و در زمينه طراحي لباس هم فعاليت داره و يک طراح مده.
غذاي مورد علاقش پيتزاس.
به حشره کش حساسيت داره.
هر هفته از يک قوطي بزرگ اسپري مو استفاده ميکنه.که قديما به خاطر مدل موهاش اينطوري بود!
يک فيلتر روي موبايلش براي شماره هايي که نميشناسه گذاشته
يکي از جالبترين نامه هايي که يکي از طرفداراي بيل براش نوشته اينه که يک زن سي و دو ساله به اسم کلوديا گفته:بيل من فکر ميکنم تو خيلي خوش قيافه اي,من واست صبر ميکنم تا هيجده سالت شه ,بعد ما با هم ازدواج ميکنيم و من از تو کلي بچه دار ميشم.
بيل در مورد دختر رويا هاش :
قد: 10 سانت از من کوتاه تر باشه دختري رو که ازم بلند تر باشه رو دوست ندارم
رنگ مو : رنگ تيره مشکي يا قهوه اي
استيل : هر چي خيلي مهم نيست اما بايد يک استيلي داشته باشه که کامل بهش بياد.فکر کنم بايد استيل هاي گوناگون داشته باشه.
مهم ترين چيز براي او : عشق واقعي
شخصيت : غير قابل کنترل
سينه هاش : خيلي مهم نيست
دستاش: به لطافت بچه
هيکل : نه خيلي لاغر نه خيلي سنگين
موسيقي که بايد بهش گوش کنه : مهم نيست
کجا زندگي کنه : در المان نه.براي من بهتره که در المان زندگي نکنه.
هوادار باشه يا نه ؟ نمي دونم.مهمترين چيز اينه که اون منو دوست داشته باشه نه پولمو
نام مستعار:مادربزرگش اونو ميکي صدا ميکنه(mecki)
مادر:سيمون کاوليتز(Simone Kaulitz)
پدر:جورج کاوليتز
برادر:يک برادر دوقلو به نام تام که 10دقيقه ازش بزرگتره
ناپدري:گردن ترامپر(Gorden Trümper)
تاريخ تولد : اول سپتامر 1989(10 شهريور)
مکان تولد : ليپزيگ ( Leipzig )
محل اقامت : لوييتشه (نزديک مديبورگ ، (شرق ) آلمان) ( Loitsche)
قد : 1 متر و88 سانتي متر
وزن : 53 کيلوگرم
رنگ مو : در واقع قهوه اي روشن بود ، و اکنون موهايش را مشکي رنگ کرده است
رنگ چشم : قهوه اي تيره
برج : سنبله
سطح تحصيل : کلاس 11 (دبيرستان)
موضوع مورد علاقه : هنر
موضوعات مورد تنفر : رياضيات ، شيمي و زبان فرانسه
سرگرمي ها : مهماني ها و خواندن
حيوانات خانگي:سگ به نام اسکاتي و و يک گربه به نام کشمير
افراد با اهميت براي او : نِـــنا [ Nena ] ( خواننده ي زن آلماني ، کسي که سال 2005بعد از حدود پانزده سال وقفه به کارش بازگشت )، گروه دوقلوهاي اولسن [ Olsen Twins ]
هنرمندان موسيقي مورد علاقه : گرين دي (Green Day ) ، دِ راسموس ( The Rasmus ) ، ننا (Nena ) ، معمولاً آلبوم ها گِـون استفاني ( Gwen Stefani ) را خريداري ميکند .
ترانه ي مورد علاقه : Boulevard Of Broken Dreams
آهنگ هاي مورد علاقه از آلبوم *جيغ * :
Gegen meinen willen , schrei, durch den monsun
هنرپيشه ي مورد علاقه : برد پيت و آنجلينا جولي
فيلم مورد علاقه : friends , Barfuss
سايز کفش : 42 اروپايي
رنگ مورد علاقه:مشکي و قرمز
غذاي مورد علاقه:پيتزا
نوشيدني مورد علاقه:Redbull and Coca Cola
شعار:Every day is different
که قبلا بود:live every second !
خلاصه ي زندگي بيل:
در ساله 1989 و 10 دقيقه بعد از تام بدنيا اومده تا 7 سالگي خيلي شبيه تام بوده که مامانشون مجبور ميشه اسمشونو روي لباساشون بنويسه بيل در 6 سالگي مورد حمله پدرش قرار مي گيره در 7 سالگي مامان و باباش از هم جدا مي شن (دليلو نمل دونم ولي چه مامانه خوشحلي داشته وقتي مي دونسته پسرش از دست باباش در امان نيست) بعد مامانش با يه نفر ازدواج مي کنه که که در کار موزيک و اينجور حرفا بوده که خيلي تاکيد داشته بيل و تام موسيقي رو ياد بگيرند و تام از 7 سالگي شروع به يادگيري گيتر کرد ولي بيل همونجور که خودش گفته از روي تنبلي هيچ الت موسقي رو ياد نگرفت و سعي کرد فقط بخونه .توي مدرسه زياد شيطنت مي کرده و اولين بار که مي خواسته دختري رو بوس کنه 10 سالش بوده و مي فهمه دختره دوست تامه (حالا ديگه نمي دونم اخر بوس کرد يا نه) از لباس رسمي بدش مياد حتي گفته اگه يه روزي ازدواج کرد دوست داره لباس راحتي بپوشه و جاي حلقه روي دستش تاتو کنه .بيل از طبيعت زياد خوشش نمياد نه فقط به خاطر اينکه به حشرات حساسيت داره دوست داره فقط طبيعتو از پشت شيشه هاي ماشين ببينه .دوست دختر نداره مي گه وقتشو ندارم از پينک و ننا و گرين دي خوشش مياد. اولين البومشون اسمه گروه دويليش بوده که بعدا به توکيو هتل تغيير يافت. بيشتره مواقع سر به سر درامر گروه ميزاره.از نارنجي خوشش مياد ولي براي انخاب رنگ لباس هميشه سياه و قرمز رو انتخاب مي کنه. از حشرات به خصوص عنکبوت مي ترسه و از رياضي و زبان فرانسه بدش مياد(ولي بلده فرانسوي حرف بزنه)
يه کم زيادي از خودش خوشش مياد و زيادي به موهاش ور مي ره و انارو از بلوند تيره به مشکي تغيير داده که از 2007 به بعد مش هم زد با اهنگه durch den monsun & schrei معروف شد و تازگي ها هم با دادن البوم دو زبانه زيمر 483 (البته هر زباني جدا) موفقييت تازه اي کسب کرد که ديگه ادامشو بعدا که برگتر شدن ميبينيم.
واقعيتهاي در مورد بيل:
در کلاس هفتم مدرسه کلاسهاي بيل و تام رو از هم جدا کردن چون اونا از حيله ها و شيطنت هاي زيادي تو کلاس استفاده ميکردن که معلم نمي تونس اونارو تحمل کنه.
بيل از هفت سالگي شروع به نوشتن شعر کرد.
در سال 2001 اولين اهنگشو منتشر کرد
تام ده دقيقه زودتر از بيل به دنيا اومد.
در مهدکودک اسمهاي بيل و تام رو تي شرتاشون نوشته بود تا بقيه بتونن اونارو از هم تشخيص بدن,چون خيلي شبيه به هم بودن.
اگه بيل و تام يه روز عاشق يه دختر مشابه بشن انتخاب رو به دختر واگذار ميکنن.
بيل دوس دختر نداره برعکس تام که کلي دوس دختر داره,بيل دنبال دختري ميگرده که زيادم خوشگل نباشه,شوخ و بي اختيار و راحت باشه,چشماشم قدرت و جذبه عميقي داشته باشه و همين طور اينکه ناخناشو نجوئه.
بيل هيچ دختري از طرفداراشو بعد از کنسرت براي * * * به اتاق هتلش نميبره.
بيل ميگه وقتي کسي رو ببوسه piercing رو زبونش مزاحمتي ايجاد نميکنه.
خيلي حساسه و زود نگران ميشه.
بيل و تام خيلي دوس دارن که دوقلوهاي السن رو ببينن.
بزرگترين آرزوي بيل اينه که براي يه بارم که شده در توکيو کنسرت اجرا کنه.
خريد در نيويورک رو خيلي دوس داره.
اون هر روز دو ساعت رو صرف آرايش موهاش ميکنه. البته فکر نکنم ديگه الان اينطوري باشه!
بيل واقعا هنرمنده,اون نقاشي ميکنه و در زمينه طراحي لباس هم فعاليت داره و يک طراح مده.
غذاي مورد علاقش پيتزاس.
به حشره کش حساسيت داره.
هر هفته از يک قوطي بزرگ اسپري مو استفاده ميکنه.که قديما به خاطر مدل موهاش اينطوري بود!
يک فيلتر روي موبايلش براي شماره هايي که نميشناسه گذاشته
يکي از جالبترين نامه هايي که يکي از طرفداراي بيل براش نوشته اينه که يک زن سي و دو ساله به اسم کلوديا گفته:بيل من فکر ميکنم تو خيلي خوش قيافه اي,من واست صبر ميکنم تا هيجده سالت شه ,بعد ما با هم ازدواج ميکنيم و من از تو کلي بچه دار ميشم.
بيل در مورد دختر رويا هاش :
قد: 10 سانت از من کوتاه تر باشه دختري رو که ازم بلند تر باشه رو دوست ندارم
رنگ مو : رنگ تيره مشکي يا قهوه اي
استيل : هر چي خيلي مهم نيست اما بايد يک استيلي داشته باشه که کامل بهش بياد.فکر کنم بايد استيل هاي گوناگون داشته باشه.
مهم ترين چيز براي او : عشق واقعي
شخصيت : غير قابل کنترل
سينه هاش : خيلي مهم نيست
دستاش: به لطافت بچه
هيکل : نه خيلي لاغر نه خيلي سنگين
موسيقي که بايد بهش گوش کنه : مهم نيست
کجا زندگي کنه : در المان نه.براي من بهتره که در المان زندگي نکنه.
هوادار باشه يا نه ؟ نمي دونم.مهمترين چيز اينه که اون منو دوست داشته باشه نه پولمو
No comments:
Post a Comment